خلاصه داستان : در روستایی درست وسط یک صحرای بزرگ زن جوانی به نام والری (با بازی آماندا سیفراید) زندگی می کند که عاشق مرد فقیر چوب بری به نام پیتر (با بازی شیلو فرناندز) است. اما...

خلاصه داستان : قرن نوزدهم، فرانسه. «ژان والژان» (هیو جکمن)، مردی است که بخاطر سرقتی که انجام داده، سال هاست از چنگ پلیسی بی رحم بنام «ژاور» (راسل کرو) می گریزد. او سرپرسی دختر یتیمی بنام «کزت» را بعهده می گیرد، و این تصمیم او زندگی هر دوی آن ها را برای همیشه تغییر می دهد...

خلاصه داستان : كاترین (مور) و دیوید (نسون ) زوج خوشبختی هستند كه یه پسر با استعداد هم دارند. همه چیز خوب پیش میرود تا زمانی كه دیوید هواپیمای خود رو از دست میده برای برگشتن به خانه و همچنین مراسم تولد سورپرایز كننده ای رو كه همسرش هم براش تدارك دیده بود رو از دست میده ، از همین جا همسرش به اون شك میكنه و تصمیم میگیره تا دیوید رو با یه آزمایش سخت بیازماید و تا اینكه…

خلاصه داستان : داستان زندگی «لیندا لاولیس» ( آماندا سیفراید) که با زور شوهرش توسط صنعت پ.و.ر.ن به شدت مورد سوء استفاده قرار گرفت، و بعد از آن شوهر او به کلی زندگی این زن را در اختیار خودش گرفت...

خلاصه داستان : دختر آمریکایی بنام سوفیا ( آماندا سیفرید ) که برای تعطیلات به ایتالیا سفر کرده نامه عاشقانه پیدا میکند که برای شخصی بنام ژولیت نوشته شده و سعی در پیدا کردن صاحب نامه دارد...

خلاصه داستان : "ادی کرومبل" بعنوان جا پُر کُن در برنامه‌های تلویزیونی مشغول بکار است، اما در یک برنامه‌ی تالک‌شو صاحب شهرت یک شبه می‌شود و ...

خلاصه داستان : فیلم جان عزیز داستان عاشقانه ایست درباره یک سرباز جنگی بنام جان تایری (چنینگ تیتام) که عاشق یک دختر دانشجو آرمانگرا بنام ساوانا کارتس ( آماندا سیفیرد) می شود ، عشقی که با اولین نگاه و هنگامیکه جان در مرخصی سربازی است شکل می گیرد، در ساحل دریا و پس اینکه جان با یک شیرجه از بالای اسکله کیف در حال غرق شدن ساوانا را بیرون می آورد این رابطه آغاز می شود و پس از آن ۷ سال با عشق و نامه های عاشقانه سپری می شود اما …

خلاصه داستان : «تد» و «تمی» با هم ازدواج کرده اند و قصد دارند بچه دار بشوند. اما برای اینکه تد صلاحیتش را برای سرپرستی یک کودک بدست بیاورد، باید ابتدا در مقابل قانون ثابت کند که مثل انسان ها دارای شخصیت است...

خلاصه داستان : «پدران و دختران» داستان زندگی پدر و دختری است که فاصله سنی‌شان بیست و پنج سال است و در نیویورک زندگی می کنند، پدر خانواده یک رمان‌نویس مشهور برنده جایزه پولیتزر با بازی «راسل کرو » است که باید با مشکلات روحی و روانی و همچنین بزرگ کردن یک دختر کوچک دست و پنجه نرم کند.

خلاصه داستان : یک زوج طلاق گرفته ( رابرت دنیرو و دایان کیتن ) برای عروسی پسرشان در جمع مهمانان وانمود می کنند که هنوز زن و شوهر هستند و با هم رابطه ی خوبی دارند...